دوسال پیش!
روز قبل از عرفه بود.یعنی دقیقا همین امروز .دو سال پیش.ما در مسجد کوفه بودیم.خیلی ها طبق روایات و اینها که چقدر ها زیاد ثواب دارد نماز خواندن مستحبی،مشغول نماز بودند...ما ولی نشستیم کنار ستون روبروی منبر.روبروی محراب...و امام را متصور می شدیم که دارد با مردم کوفه حرف می زند.و خواندن خطبه نهج البلاغه را به همه اعمال مستحبی ترجیح دادیم...امام داشت حرف می زد و ما بچه های نسل ها این طرف تر،داشتیم گوش می کردیم
چه دلتنگی عمیقی..."عمیق برای این دلتنگی،نارساست!
شایستی بی ربط:
چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن،سخن خدا شنیدن
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۱ ق.ظ توسط هاتف
|